حکیمانه
ادبیات ایران و جهان
نکویان را وفا آئین پسندند
وفا کن کز نکویان این پسندند
زمن طاقت ز تو تمکین پسندند
ز عاشق آن ز معشوق این پسندند
جفا کم کن که نه خوب است خوبان
جفا بر عاشقان چندین پسندند
پسندی گر تو جور و کین عجب نیست
نکویان آن و خوبان این پسندند
به خون آغشته کن خاکم که در حشر
شهیدان را به این آئین پسندند
به خنو دست رنگین کن که عشاق
بخون دست بتان رنگین پسندند
بچین گر بگذری لعبت پسندان
عجب گر لعبتان چین پسندند
رفیق افغان از این نامهربانان
که نپسندند مهر و کین پسندند
***
شوخی که آشنا به کسی غیر ما نبود
بیگانه شد چنانکه مگر آشنا نبود
بودم بسان سایه اش آن روز در قفا
کان روز غیر سایه کسش در قفا نبود
هر جا که بیندم نکند لحظه ای قرار
بی من قرارش آن که دمی هیچ جا نبود
بیماری فراق نسنجید و درد رشک
ایوب در بلا که منم مبتلا نبود
رفت از درش رفیق ز بیداد غیر و یار
در کوی من نگفت کسی بود یا نبود  رفیق اصفهانی

نویسنده: رضا قهرمانی

Google

.: Weblog Themes By Blog Skin :.